حسن آقای عزیز

سلام بعد این همه وقت یهو یادم افتاد که یه وبلاگ هم داریم ما

از شهریور پارسال داروخونمون شبانه روزی شد هورااااااااا

همون اوایل من که یه ۱ سالی داروخونه شبانه روزی بودم هی گفتم نیرو بگیریم که کسی گوشش به این حرفا بدهکار نبود ولی حالا یه ۳ ماهی که هر چی اگهی میدن از نیرو خبری نیس

یکی از بچه ها رفته مسافرت پدرم داره در میاد از بس خونه نرفتم بچم قیافه منو یادش رفته(دخترم تهمینه)

ما کلا با دکترا ۸ نفریم که فقط ۲ تامون تمام وقتیم

من که این همه وایسادم اعتراض نمیکنم ولی پاره وقتا صداشون در اومده که آقا نیرو بگیریدددددددددد

واسه این حسن اقا هم بگم که اگه من به جای تو بودم تا حالا ۱۰۰۰۰ دفعه داروخونه رو ول کرده بودم اگه اولین پست منو بخونی میفهمی منظورم چیه

آخرین ورزن اشتباه داروخانه ما

به جای قرص

normazin

(کلرپرومازین)این یکی خودم بودم

naproxen

 

دادم خداییش خیلی بد خطه تو کل استان این دکتر معروفه

اخریش به حمزه هم تبریک میگم واسه تولد شیدا

بی خیال

چقدر بعضیها بی شعورن الان که ساعت ۱.۳۰شبه دارم نسخه رو میذارم جلو دکتر که رد کنه یه زنه از اون طرف بهداشتی داره داد میزنه کسی اینجا نیس که میگم خانم ساعت رو نیگا کن حالا حدس میزنید  چی میخاد اومده رنگ مو بگیره تا نیم ساعت دیکه دکتر هم میره در ببندم بگیرم بخابم اگه این مزاحما بذارن

شبانه روزی

یه ۲ماهی که داروخانه شبانه روزی شهر مجاورمون که۱۰کیلومتری با ما فاصله داره یکی دوتا از نیروهاش کم شدن و من تو هفته یکی دو تا از شیفت شب با تعطیلیها رو میرم اونجا

به خستگیش می ارزه

استراحت

امروز پنچ شنبه است و داروخانه به مراتب نسبت به روزهای قبل خلوت تر مثل اینکه تعطیلی پنچشنبه ها ی مدارس روی داروخانه ها هم تاثیر داره

بهتر

یه خورده استراحت هم بد نیس

یه وقت خالی

امروز اینقدر شلوغ بود که به هیچ کارم نرسیدم

یه اتفاق هم واسه من ندار افتاد

از دار دنیا تونسم یه موتور بخرم که امروز جلو در داروخونه مرتیکه...دنده عقب گرفت و همین جور مثل بز اومد زد به موتور حالا داره گاز هم میده پریدم میگم ای آقا چته میگه ندیدم فکر کردم ماشین افتاده تو چاله ای چیزی که عقب نمیره این هم از شانس ما

بازم مطبا دارن خالی میشن و مریضه که داره میاد

بدو که رفتیم

اگر

سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم     ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

چو گلدان خالی لب پنجره     پر از خاطرات ترک خورده‌ایم

اگر داغ دل بود ما دیده‌ایم    اگر خون دل بود ما خورده‌ایم

اگر دل دلیل است آورده‌ایم   اگر داغ، شرط است ما برده‌ایم

گواهی بخواهید اینک گواه    همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم

بی حوصله

گلوی ساز دلتنگی پر از فریاد خاموشه… 

 دوباره سر بده هق هق بذار دست صدات رو شه

چرا؟

چرا؟

  با اینکه تمام بار مسولیت داروخونه روی دوش پرسنله  ولی همیشه به پرسنل ظلم میشه  حقوق کمتر-کار بیشتر-بدو ن هیچکدوم از مزایایی که تامین اجتماعی در نظر گرفته

  چرا؟

برای

برای امروز فعلا بسه که اگه کسی خواست ببینه و بخونه زیاد نباشه

ادامه اعتراض

طاقتم تموم شد و زدم بیرون با خداحافظی

از تو فکر داروخونه بیرو ناومدم میخواسنم یه کار جدید بکنم ولی باز سرنوشت نذاشت

32روز بعد یه داروخونه جدید تو شهرمون تاسیس شد

(هنوز هم دکتر نگفته که چه جوری شماره منو پیدا کرده) بهم زنگ زد که نیرو میخواد و از این جور حرفا که همه اولش میزنن

گفتم یه سر حضوری صحبت کنم و جنگ اول به از صلح آخر ولی این یکی با تمام تفکرات قبلی من نسبت به 3داروساز قبلی فرق میکرد

خودش تمام شرایطی که میخواستم(بیمه و حقوق مناسب و ...)من بگم .گفت دیگه حرفی نبود شروع به کار کردم خداییش حالا بعد 4 سال بهترین داروخونه تو شهرمون هستیم و دکتر هم هوای ما 4تا پرسنلش رو داره