سلام
تا حالا که هر که سر زده و مظلبی رو خونده از وبلاگ قبلیم از سال 90 تا حالا بود(چون از اون موقع به بعد شروع کردم به نوشتن)
از این به بعد اتفاقای که میوفته به روزه
شاید برای کسی جالب باشه یا اینکه...
قسم برجامه ی پاکی که از عشقت به تن کردم
که تا جان دربدن دارم فراموشت نخواهم کرد
سلام
یکی از تجربه ها برای خودم پیش اومده
شب نمیدونم ساعت چند بود که با صدای تلفن از خواب پریدم
به ناچار گوشی رو برداشتم گفتم بفرما
صدای یه آقایی بود که میگفت چند روز پیش پسرم رو ختنه کردم و اون موقع یه گوشت اضافه مونده که حالا افتاده
حال من رو هیچکس نمیتونه تو اون موقع درک کنه فقط گوشی رو گذاشتم و تا صبح سیگار که همدم تنهاییم بود رو کشیدم(این خاطره مال موقعی که سیگار میکشیدم نه حالا )
خاطره2 که از زبون یکی از ویزیتورهای دارویی شنیدم
که قبلا تو داروخونه شبانه روزی کار میکرده اونا شب در داروخانه رو نمی بستن ساعت 3.30 زن و شوهر اومدن مسواک بخرن میگن چرا مسواکی که رنگ آبی باشه ندارین پرسیده واسه چی جواب شنیده که رنگ مسواک با رنگ کاشی دستشویشون ست باشه
هر کی این رو خوند خودش رو بذاره جا طرف بنویسه چه حالی پیدا میکرده
سلام
همین الان یه جوان که معلومه تازه داماد هست اومده میگه قرص اورژانسی بدید
(قرص لوونژسترول در دو واحد75/ و1/5 تولید میشه که دوز75/ در یه بلیستر 2تایی هستش و دوز1/5 یک دونه قرص در یه بلیستر)
من نوع1/5 رو دادم بهش در اومده میگه من صبح هم گرفتم تو بروشور نوشته 2تایی هست واسش هم بوشور رو نشون دادم هم توضیح دادم آخرش که حرفام تمام شد میگخ خب پس الان 2 بسته بدین
موندم به بقیه توضیح بدم یا وقتم تلف نکنم
تا جا من نباشید منظورم نمیگیرید
یه چیز دیگه اون خانمی که صبح یه قرص خورده حالا هم میخاد 2تا دیگه بخوره وای به حاله رحمش
بدتر از این
موقعی که میخان بچه دار بشن
سلام
دیدید وقتی میرید نانوایی تو صف می ایستید و تا نوبت بهتون نرسه هیچی نمیگید
یا رفتید سلمانی مرتب و منظم رو صندلی میشینید تا نوبت بهتون برسه
تو مطب دکتر هم چند ساعت بدون اعتراض معطل میشید
قدیمترها همه چی صفی بود و تا نوبت به همه برسه
نمیدونم چطور تو داروخانه هیچکی از معتاد ی که سرنگ میخاد تا معروفترین هنرمند کشور وارد که میشه بدون توجه به شلوغی یا خلوتی بدون یه ثانیه معطلی و بدون اینکه فکر کنه نفری که اون پشت وایساده داره نسخه میپیچه یه آدمه
میاد و نسخشو میندازه جلوت یا میگه چی میخاد
هزار دفعه بیشتر به دکتر گفتم جلو پیشخون داروخونه رو مثله بانکا شیشه کنه تا یه نفر یه نفر بیان جلو
خودش که یه کناری نشسته و راحت داره نسخه یه بیمار رو میده جا ما که نیست
شما باشید چکار میکنید
شاید مشکل از منه
دیروز باز با این دکتر سوسول دعوامون شد میدونم که قبلا هیچ توضیحی ندادم ولی یک کمی دلم گرفته بود گفتم خالی بشم
این دعواها هم دیگه عادی شده نمیدونم کی ما رو نفرین کرده که این مردک شده شریک دکتر ما
یه روز خوب حالا دیگه بیاد
سلام
روزه ام
نمیدونم بنویسم یا نه
دیروز زنه اومد داروخونه پرسید شورتکس دارین؟
آوردم میگم چه سایزی باشه
جواب داده اندازه خودم
من
همکارم
سلام
۱۲ روز که از سال ۹۳ هم گذشته
شور و شوقی که ۱۰روز قبل نوروزه رو خیلی دوست دارم
اما حالا همه بیحاله بیحالن
۴روز تعطیلی کجا برن کجا برن
ما که همش تو سوراخیم
دیشب بد نبود گذاشتن که بخوابیم
دیروز یه مرد مسن مسافر ساعتای ۲.۳۰ بعدازظهر میگه چرا همه درمونگاهها بستن
حالا خوبه درمونگاه روبرو داروخانس با یه در بزرگ باز
رفته یه نیم ساعت بعد با نسخه برگشته دارم نسخشو میدم میگه تو شهرمون یه دکتر معروف که زیاد دارو نمینویسه رو داروخونه ها نذاشتن کار بکنه و مطبش تعطیل شده
خب من چکار کنم.
چه دکتر پیزوری که به حرف داروخونه بی مریض شده
چه شهری که داروخونش به نسخه یه دکتر وابستس
ما که بعداز ظهر از بس شلوغ میشه میگیم دکترا یه کم ننویسن اگه میشد
بعضی مردم وقتی به مسافرت میرن فکر میکنن فقط شهر اونا شهره و بقیه روز اولشون که دارن اصلا زندگی می کنن
سلام
از شنبه که همکارم رفت مشهد لودر دو موتوره روشنه(اصطلاح برای ما دو تا توی داروخانه)
ولی حالا که 5شنبه هست لودر به خاطر 120 ساعت کار تو 6 روز داره ریپ می زنه بیشترش به خاطر شیفت شب دیشبه که تا 5 صبح مریضا نذاشتن لالا کنیم حالا هم تا 4 بعدازظهر هستم فقط برم خونه
خیلیها میان داروخونه میگن قرص خواب بدین که خواب نداریم
همین جا از همین تریبون به تمام ملت اعلام می دارم که من 1 متری رختخواب که می رسم دیگه خوابم و نمیفهمم که دنیا دیگه چه خبره.همییشه به خودم میگن اینا بیکارن اگر یه خورده خسته می شدن ببین ججوری از هوش می رفتن
سلام سلام سلام
1.امروز سالگرد شهادت حضرت معصومه(ع)هست به تمتم شیعیان جهان تسلیت می گم
دیروز حدودای ساعت 9 صبح یه خانمی از یه ماشین با کلاس پیاده شد(همه گفتن حالا چی کار داره و چی میخواد بخره)
اومد داخل و گفت
چند روز پیش از یه داروخونه یه دونه اسپری واسه بچمون گرفتیم 4 بار بیشتر استفاده نکردیم میخوام پسش بدم
حیف دکتر بود و گفت نه و زنه رفت آخ که اگه من جلو بودم و سوپه خنده واسه یه هفته جور می شد
دیشب از 2.30 تا 6.30 رو خوابیدم ای حال دلد
حالا در و باز کردم طرف اومد خیلی هم جدی میگه آقا آدامس چی دارین
من هنوز دارم شاخایی که رو سرم دراومده رو دارم قطع می کنم
سلام به همه
(کدوم همه آخه بلاگت بازدید کننده هم داره غیر خودد)
از این که برف هم جز نعمتهای خداست خدا رو شکر می کنیم به خصوص دولتیها که امروز رو تعطیل شدن
ولی کار ما اگه سیل و بهمن و زلزله هم بیاد تعطیلی نداره و همیشه باید پای کار باشیم
ولی جای سوزشش میمونه که یکی از دکترا دراومده میگه چون خلوت شده باید تا شلوغی نیروها کمتر بیان
منم سید عصبی و حرف مفت تو کلم نمیره گفتم مگه ما افغانی هستیم که هر وقت کار بود صدامون کنید و هر وقت نبود با تیپا بندازیمون بیرون حداقل اگه پولی که میدادی با حقوق روز مزد افغانی برابر بود یه چیزی(آخه افغانی حالا کارگر روز مزد تو شهر ما واسه کار 7 ساعته نزدیک 400000ریال میگیره که میشه ساعتی57200ریال مقایسه کن با حقوق ما)خاک همه عالم تو سر ما
یکی از گندترین شغلهای عالم هیچوقت نمیتونی مال خودت باشی حقوقت هم که کفاف هیچی و نمیده وقت کار بهت میگن مسولیتت زیاده و با جون آدما سر و کار داری وقت حقوق میگن مگه اینجا چه کار میکنین که این همه حقوق می خواین من موندم گندتر از کار ما پیدا میشه اگه یکی پیدا کرد به من هم بگه
کاشکی یه روز خوب بیاد...
